اشعار عاشقانه

 تو ای خیال رمیده چه دیده ای از من

که در  خیال منی و  رمیده ای از من

دگر چگونه بگویم که  دوستت دارم

هزار  مرتبه این را شنیده ای از من

+نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت13:19توسط وحید | |

 شب شمع  یکطرف  رخ جانانه  یکطرف

من  یکطرف  در آتش و پروانه یکطرف

ازعشق او به گریه و درخنده روز وشب

عاقل  ز   یکطرف دل   دیوانه یکطرف

+نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت13:15توسط وحید | |

عطش  به سوی تو آورده ام هزار کویر

هزار   چشمه   من  هدیه   مرا   بپذیر

پس ازتو شاعرتو دیگرآن توانش نیست

که  باز  با غم  عشقی  دگر شود درگیر

+نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت13:13توسط وحید | |

 خوش آنکه حلقه های سرزلف واکنی

دیوانگان  سلسله ات  را  رها  کنی

کار جنون ما به  تماشا  کشیده است

یعنی تو هم  بیا که تماشای ما  کنی

+نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت13:12توسط وحید | |

 

شب آمد ودل تنگم هوای خانه گرفت

دو باره  گریه  بیطاقتم  بهانه  گرفت

دل  گرفته  من  همچو   ابر   بارانی

گشایشی مگر از گریه شبانه گرفت

+نوشته شده در سه شنبه 9 فروردين 1390برچسب:,ساعت13:10توسط وحید | |